«محبت الهي در آيات و روايات» پايان نامه سطح دو (كارشناسي) خانم اعظم محمدي است که به راهنمایی سرکا ر خانم شيرازيكيا در سال های 87-1386 تهیه و تنظيم و دفاع شده است.
این پایان نامه در کتابخانه مدرسه علمیه حضرت فاطمه (س) تهران موجود است و علاقمندان می توانند جهت استفاده از آن به این مرکز مراجعه نمایند.
چکیده:
محبت امري فطري و نفساني است كه در نهاد همه انسان ها اعم از مومن و غير مومن وجود دارد. در واقع محبت همان ميل و كشش طبع به چيز لذت بخش است و مقابل آن بغض قرار دارد كه عبارت از نفرت از چيز دردآور و مشكل آفرين است.
در آيات قرآن واژه «حب» و مشتقات آن در چهار معناي دانه، برگزيدن، اراده و محبت آمده است.
واژه «محبت» تعابير مختلفي در قرآن دارد كه عبارتند از اشد حباً (عشق)، ودّ، رأفت، رحمت و ولايت.
اساس اسلام- كه دين برگزيده خداست- بر محبت خدا استوار گشته است و طبق آيات قرآن كريم راه رسيدن به محبت خدا، معرفت و شناخت اوست. معرفت و شناخت خداوند متعال به دو صورت معرفت برهاني (تعقل) و معرفت شهودي (انفسي) امكان پذير است.
در آيات فراواني از قرآن كريم خداوند بارها و بارها مردم را به تعقل و تفكر در آيات و نشانههايي كه در طبيعت اطراف خود ميبينند دعوت كرده است. معرفت شهودي بوسيله دل و قلب صورت ميگيرد و طبق آيه قرآن ملائكه و اولوالعلم معرفت شهودي نسبت به خدا دارند.
حال اگر كسي به وسيله معرفت خداوند به مقامي رسيد كه حب خدا در دلش جاي گرفت، نشانههايي دارد، از جمله: تبعيت از سنت نبوي، شوق به لقاء پروردگار و شوق به عبادت و خلوت، رضايت و خشنودي از پروردگار و پرهيز از دنيا دوستی.
چنين بندهاي كه اخلاص خود را با محبت به خدا اظهار مي دارد، هيچ هدفي جز اين ندارد كه خدا هم او را دوست بدارد و خدا براي او باشد همانطور كه او براي خداست. بنابراين سعي ميكند تا مقدمات لازم براي رسيدن به مقام حب اللهي كسب نمايد.
اين مقدمات در قرآن و روايات چنين ذكر شدهاند: توبه، صبر، تقوي، طهارت، توكل، احسان، قسط و جهاد در راه خدا.
اما بر سر اين راه موانعي نيز وجود دارد كه سالك راه بايد آنها را بشناسد و از ميان بردارد. مانع اول عدم قابليت فرد است كه در اثر ارتكاب گناهان ايجاد شده است. مانع دوم تعلقات دنيوي است زيرا قلبي كه شيفته و دلباخته محسوسات است چگونه مي تواند به عالم بالا سير كند؟
مانع سوم پيروي از هواهاي نفساني است. مانع چهارم پرخوري و شكم پرستي است كه اين حالت، بدترين حالات بنده در پيشگاه خداست.
مانع پنجم سخنان غير ضروري كه انسان را از توجه و حضور قلب باز ميدارد. مانع ششم حب ذات در حد تفريط است كه انسان را دچار تكبر و خودپرستي ميكند. آخرين و مهمترين مانع ضعف اراده و عدم قدرت تصميم گيري است كه انسان را از شروع در عمل باز ميدارد.